Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صراط نیوز»
2024-04-27@08:39:13 GMT

از همکاری با فائزه هاشمی تا گویندگی در BBC فارسی

تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۸۹۵۵۸

صراط: مدیا وار (Media War) از جمله کاربردی‎ترین ابزار فشار نرم در عرصه بین الملل است که سابقه استفاده از آن به دوران جنگ سرد و تنازع کشورهای بلوک غرب علیه اتحاد جماهیر شوروی باز می گردد. با رخداد انقلاب اسلامی و انحلال شوروی سابق در اواخر قرن بیستم، این شگرد امتحان پس داده، اینبار علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران امتحان شد که رهبر فرزانه انقلاب (مدظله العالی) عمدتاً از آن با مسمای «جنگ نرم»، نام می‎برند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بر طبق آمار رسمی، وجود بیش از 300 شبکه ماهواره ای فارسی زبان اپوزیسیون که عمدتاً از سوی محور غربی/عبری/عربی پشتیبانی مالی می شوند، نشان از تمرکز بیش از پیش دشمنان و ضدانقلاب خارج‎نشین، برای اقدام علیه منافع و امنیت ملی ایران اسلامی دارد. از آنجا که قدم نخست در مواجهه با هر خصمی، شناخت دقیق از او یا به عبارت بهتر «دشمن‎شناسی» است، قصد داریم تا سلسله نوشتارهایی تحت عنوان «راپورتچی صراط» به معرفی عناصر وطن‎فروش و دستاندرکاران مزدور شاغل در شبکه های اپوزیسیون فارسی زبان پرداخته و وجوه آشکار و پنهان زندگی این خائنان خودفروخته را مرور کنیم:

* فرناز قاضی زاده متولد 12 آذر 1353 در تهران است. نامبرده نخستین بار در سال ۱۳۷۵ در هفته‌نامه خانه و مؤسسه روزنامه‌نگاران جوان مشغول به کار شد. وی مدتی نیز در هفته‌نامه خانه سردبیر سرویس خبر و گزارش بود. بعد از آن در سال ۱۳۷۷ به روزنامه ایرانیان رفت اما روزنامه ایرانیان مدتی بعد به دلیل مشکلات مالی تعطیل شد. در پی این تعطیلی، قاضی‌زاده به روزنامه زن (به مدیریت مسئولی فائزه هاشمی رفسنجانی) رفت و در سرویس اجتماعی این روزنامه مشغول به کار شد. او در جریان قتل های زنجیره‌ای خبرنگار روزنامه زن در این مورد بود. وی در فروردین ۱۳۷۸ به روزنامه نشاط رفت. پیوستن به این روزنامه سرآغاز همکاری وی با سرویس اجتماعی مجموعه مطبوعاتی جامعه روز شد. او هم‌زمان در روزنامه آفتاب امروز هم، در سرویس فرهنگی این روزنامه مشغول بود که در نهایت در اردیبهشت ۱۳۷۹ وتوقیف دست جمعی روزنامه‌ها فعالیتش را در روزنامه هم میهن به مدیر مسئولی غلامحسین کرباسچی ادامه داد.

وی از بهار ۷۹ به مدت چند ماه فعالیت خود را در قالب اجرا و گزارشگری برنامه علمی کاوش که کاری از گروه علمی شبکه یک و تهیه‌کنندگی آن را همایون خیری عهده‌دار بود پی گرفت. قاضی زاده در پایان همان سال کار با ویژه نامه آخر هفته، حیات نو را آغاز کرد و بعد معاون سرویس اجتماعی حیات نو شد. پس از آن فعالیتش را با گروهی ادامه داد که قصد تأسیس خبرگزاری میراث فرهنگی ایران (CHN) را داشتند. تا شهریور سال بعد (۱۳۸۲)، در سمت دبیر سرویس خبر از شهرستان‌ها، در خبرگزاری میراث فرهنگی ماند. وی سپس در روزنامه یاس نو مشغول به فعالیت شد و تا قبل از خروج از ایران به عنوان عضو شورای سردبیری یاس نو در این روزنامه فعالیت می‌کرد.

قاضی‌زاده در سال ۱۳۸۲ ایران را به مقصد هلند ترک کرد و سپس در انگلستان سکونت گزید. در سال ۲۰۰۵ میلادی، به همراه مسعود بهنود، نوشابه امیری، هوشنگ اسدی و حسین باستانی، عضو گروهی بود که روزنامه اینترنتی روزآنلاین را راه‌اندازی کردند و برای مدتی در آن کار کرد. وی در فوریه ۲۰۰۵، به عنوان تهیه‌کننده رادیو، به استخدام بی‌بی‌سی فارسی درآمد. فرناز در بی‌بی‌سی، علاوه بر تهیه گزارش، به عنوان مجری برنامه‌های رادیویی، جام جهان‌نما، چشم‌انداز بامدادی، روز هفتم و صدای شما کار کرد تا این که در سال ۲۰۰۹ به عنوان مجری تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی کار خود را آغاز کرد. قاضی زاده در سال ۲۰۱۳ در سفری به اسرائیل انتخابات این کشور را پوشش داد.

قاضی زاده در مهرماه سال ۱۳۸۰ با سینا مطلبی که یکی از روزنامه‌نگاران روزنامه نشاط بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، مانی، پسر آنهاست که در شهریور سال ۱۳۸۱ به دنیا آمد. فرناز برادرزاده علی‌اکبر قاضی‌زاده، روزنامه‌نگار با سابقه، و خواهر بزرگتر ساناز قاضی‌زاده از خبرنگاران و گوینده‌های شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال است.

گفتنی است، قاضی زاده و همسرش (سینا مطلبی) از جهات اخلاقی بشدت مساله دار بوده و گفته می شود از گروندگان به فرقه ضاله بهاییت نیز محسوب می شوند. در عین حال بِرندترین مجری بی بی سی فارسی، قاضی زاده بشمار می رود و توانسته است جایگاه قابل قبولی را در این شبکه اپوزیسیون برای خود دست و پا کند. بعلاوه، برخلاف سابقه روزنامه نگاری اش، طی 10 سال اخیر تنها به مجری گری و گویندگی خبر پرداخته و کمتر اثر تولیدی و سبقه تحلیلگری از او در بی بی سی دیده شده است.

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: بی بی سی فائزه هاشمی روزنامه نگار کرباسچی علی اکبر قاضی زاده قاضی زاده بی بی سی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۸۹۵۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن

علی اکبر جعفری ، عضو هیات علمی دانشگاه یزد به مناسبت ۵ اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر اسلامی ندوشن ، در مطلبی نوشت:    اسلامی ندوشن کتاب رباعیاتش- بهار در پاییز-که فشرده دریافت‌های عمر خود می‌داند با این رباعی آغاز می‌کند:   «آن دخت پری‌وار که ایران من است پیدا و نهان بر سر پیمان من است هم نیست ولی نهفته در جان من است هم هست ولی دور ز دامان من است»    او عشق پیدا و پنهان خود به ایران را که جان در گرو آن دارد در این رباعی بیان می‌کند و البته که بیش از ده‌ها جلد از آثار ش نیز اعم از کتاب و مقاله، عنوان «ایران» بر تارک خود دارد. حتی نابجا نیست اگر بگوییم کمتر نوشته‌ای از او می‌توان یافت که در آن سخنی از ایران نرفته باشد .   اما با وجود این عشق پرشور به ایران، هرگز از تلخی‌ها و ناکامیابی های این سرزمین نیز دور نمانده و همواره اعتقاد و ارادت به ایران را با نقد و نقب معایبش باز‌خوانده است.   در مقدمه همین کتاب بهار در پاییز می‌نویسد: «این را موهبتی می‌دانم که در کشوری به دنیا آمده‌ام که پر از حکمت و عبرت و رمز و راز است، کشوری چون ایران که مانند معشوق‌های غزل فارسی هم دل‌فروز است و هم رنج‌دهنده.»     و شبیه به همین مضمون را در پایان جلد چهارم کتاب روزها و در بخش حسابرسی از خود نیز می‌آورد: «کشوری را نمی‌شناسم که آنچه ایران به من داد، توانسته باشد بدهد. با همه آن‌که افتاد مشکل‌ها... ، از این که در این خاک به دنیا آمده‌ام، از بخت خود شکرگزارم. ایران مانند معشوق غزل فارسی است که هم همۀ عوامل ستمگری را با خود دارد و هم نمی‌توان از او دل برگرفت.»     اسلامی ندوشن در اولین مقالۀ کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سیمای ایران باستان را در چهار محور ترسیم می‌کند؛ کشور آفتاب رخشان و آسمان پاک؛ واقع در ناف کره زمین، کم باران... از اینکه آفتاب رخشان داشته، خورشید فرمانروا و مهر در نظر مردمش پایگاه خاص یافتند و آسمان صاف‌ضمیر مردمش را به عمق لایتناهی متوجه کرد و کم‌بارانی سر مردمش را در انتظار دهش آسمان به بالا نگاه داشت و واقع بودن در مرکز جهان او را کشوری حادثه‌خیز کرد و سپس دین اشراقی‌اندیش زرتشتی را در خور توجه می‌یافت که در آن، اندیشۀ اشراقی ملهم از احساس و قلب مانع آن نیست که اهورامزدا خدای خرد نیز باشد در مقالۀ «ایران لوک پیر» از کتاب ایران و یونان در بستر باستان که در سال 1378 منتشر شد نیز به سیادت بی‌همتای سیاسی ایران در جهان باستان می‌پردازد و در تمدن امپراتوری هخامنشی، این اقتدار سیاسی را متکی بر برتری ایرانیان در کشاورزی و جنگاوری می‌شناسد.   «ایران و یونان» مقالۀ دیگری از این کتاب است که در کمال بی‌طرفی به مقایسه این دو کشور باستانی پرداخته شده است؛ هر یک زائیده اوضاع‌واحوال خاص سرزمین خود؛ ایران گرایش به فرهنگ عملی داشته است و یونان گرایش به فکر و چون‌ وچرا... ایران ادارۀ دنیای شرقی را بر عهده داشت، اما شهر-کشورهای یونان بیشتر از این باری بر دوش نداشتند که خود را بپایند. ازاین‌رو می‌توانستند در دو خط فلسفه و سوداگری کار کنند.   و سرانجام بر این نکته تأکید دارد که؛ هیچ‌کس نمی‌گوید که مردم ایران در دوران امپراتوری عیب‌هایی نمی‌داشته‌اند، ولی در میان عیب‌ها و حسن‌ها این نیز مهم است که یک حکومت ملت خود را سربلند و کارساز و ایمن نگاه دارد.   اما او در باره تاریخ ایران بعد از اسلام در کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»   سقوط ساسانیان و گرویدن ایرانیان به دین اسلام را مهم‌ترین رویداد در تاریخ سه‌هزارسالۀ ایران می‌داند که موجب می‌شود تا با فروپاشی نظام طبقاتی ساسانی بسیاری از استعدادها مجال رشد بیابند و مرزهای کشوری که بر سر چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب بود به‌تدریج به روی اقوام و ملل گوناگون گشوده شود و آمیزشی در نژادها و فرهنگ‌های آن به وجود آید؛ و سپس بنا به شواهد تاریخی می‌گوید؛ بنی‌امیه که خلافت را به فساد آلوده‌اند سرزمین‌های فتح‌شده‌ای چون ایران را به دیده تحقیر می‌نگریستند.    همین رفتارها تبعیض‌آمیز به‌تدریج واکنش قوم ایرانی را برمی‌انگیخت و در غیاب قدرت فائقه سیاسی پیشین، برای مهار این اجحاف‌ها و برتری‌طلبی‌ها، نوعی سیادت فرهنگی را جانشین سیادت سیاسی سابق خود کرد.    اسلامی ندوشن، نخستین پیشگامان این جریان را ابن مقفع، طبری و حلاج می‌داند که در پیوند ذخایر فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام جان‌فشانی کردند؛ اما او قرن سوم هجری را به‌واسطه احیاء زبان فارسی دری و سرایش شاهنامه فردوسی مهم‌ترین قرن تاریخ ایران پس از اسلام می‌شناسد و معتقد است اگر کشور اسیر دست تورانی‌نژادانی نظیر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان نشده بود به‌ویژه با ظهور تفکر علم‌گرای کسانی چون رازی، فارابی، ابن‌سینا و بیرونی، ایران سرنوشت گشاینده و روشن‌تری می‌یافت ولی در برابر همدستی این کارگزاران تورانی با خلفای بغداد ناگزیر به اتخاذ روش‌های دفاعی نرم گردید و از نظر او ادبیات عرفانی، پناهگاه قوم ایرانی گشت: «ورود عرفان به ادب فارسی با این آب‌وتاب و عرض و طول بسیار معنی‌دار است. ایرانیان از نبرد متعارف چه با بازو و چه با قلم خسته شدند. دیدند که کار پیش نمی‌رود؛ بنابراین در عالم معنا پناه جستند.»    در نظر اسلامی ندوشن، هرچند گرایش ایرانیان به عرفان و تصوف از سر ناگزیری و در واکنش به قشری‌گری و ایران‌ستیزی بود که با سقوط سلسله‌های ایرانی‌گرای چون سامانی و صفاری و آل‌بویه، و ورود ترک‌های غزنوی و سلجوقیِ تحت‌الحمایۀ خلافت بغداد پدید آمده بود اما از جهتی هم اسباب ظهور سخنگویان ممتازی چون مولانا، حافظ، سعدی، خیام و عطار و... شاهکارهای بزرگی در ادب فارسی فراهم کرد که جز با رشد و نضج در مکتب عرفانی ایران قابل ظهور نبودند.   بنابراین به اعتقاد اسلامی ندوشن ایران در دوره میانه تاریخ خود که به دوران پس از اسلام شناخته می‌شود از امپراتوری سیاسی دوره باستان به‌نوعی امپراتوری فرهنگی کوچ کرده و با بهره‌گیری از آموزه‌های اسلام راستین و میراث اشراقی ایران باستان، سنت فکری ژرف‌نگر و گشاینده‌ای به نام عرفان بنیان نهاد که توازن بخش ایرانیت و اسلامیت بود و عیارهای انسانی و اسلامی را در هم می‌آمیخت تا خود را از کوران تعصب و تزاید، برهاند و راه تعقل و توازن را به مردم بنماید، حاصل چنین رویکردی بزرگ‌ترین شاهکارهای فرهنگ و ادب فارسی است که در این دوران به وجود آمد.   بنابراین از دیدگاه وی، ورود اسلام به ایران مهم‌ترین حادثه در تاریخ دراز آهنگ ایران است. چون در کتاب ایران و تنهائی‌اش نیز  آورده است؛ در میان افتادن‌های تاریخ، افتادن ساسانی‌ها از همه عجیب‌تر است براثر آن سرنوشت ایران دگرگون گشت و ورق تازه‌ای در تاریخش باز شد. چه می‌بایست کرد؟ اسلام، با پیام توحید، عدالت، و... به ایران آمده و ایرانی آن را با آغوش باز پذیرا گشت؛ اما دیری نپایید که بنی‌امیه، سیاست تبعیض نژادی در پیش گرفت و مردمی را که بیش از هزار سال، پیشینه مدنیت و جهان‌داری داشت، «عجم» و «موالی» خواند.   او دراین‌باره می گوید؛ هر چند پیام اسلام، شیرین و گوارا بود وحتی پاره‌ای قیدهای زندگی اجتماعی ایرانیان همچون نظام طبقاتی را از میان برداشت و سبب شکفتگی استعدادها گشت؛ ولی عملکرد بنی امیه وبنی عباس که به نام اسلام حکم می‌راندند، ایرانی را بار دیگر در تاریخ خویش، بر سر دوراهی قرار داد. این جنب‌وجوش تازه و درعین‌حال تنگناهایی که ایرانی احساس می‌کرد، او را چند گاهی در ابهام و گیجی فروبرد، ولی سرانجام تصمیمی تاریخی گرفت. تصمیم نهایی آن شد که دین جدید پذیرفته شود، بی‌آنکه ایران از دست برود. ایران به صورتی که در گذشته بود دیگر نمی‌بود اما جوهره آن را می‌شد در شکل دیگری نگاه داشت.    او در ادامه می گوید؛ من گمان می‌کنم که تاریخ این هزار و چهارصد ساله ایران بر روی این تصمیم حرکت کرده است. این امر، از یک سو به آفرینشِ گونه‌ای پویش و پویایی انجامید که سرچشمه آثار مهمی شده است؛ و لذا ازاین‌پس وزنه زندگی بر فرهنگ افتاد. در پی این تحول دوران‌ساز، فرهنگ ایران اسلامی با فرهنگ کهن ایرانی پیوند یافت.   سپس با تأکید فراوان ادامه می دهد؛ در این میان جایگاه شاهنامه، ممتاز است. زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند؛ و به تولای آنان، باز ایرانی شد قومی متفاوت با دیگران، این کتاب، ایران گذشته را به ایران بعد پیوند داد. ایران، تغییر مذهب داده بود، ولی زبان فرهنگ، زبان جاویدان و عام است ازاین‌رو، فرهنگ ایران باستان، همچون آب قنات که از ژرفای خاک و پنهان حرکت می‌کند، به دوران اسلامی نفوذ کرد؛ و رد پای خود را بر همه چیزاز آداب و آیین‌ها، آتش‌افروزی نوروز، موسیقی، نقش‌های قلمکار، قالی، کاشی، اندرزها، نام‌ها، یادها، داستان‌ها و...گذاشت.   اسلامی ندوشن در کتاب مرزهای ناپیدا از این انباشت فرهنگی که ته‌نشین وجدان آگاه و ناآگاه قوم ایرانی است به‌عنوان مرزهای ناپیدا یاد می کند و آن را بایگانی ذهنی و حافظه تاریخی حبس شدۀ گذشتگان می‌داند که بقول خیام؛ گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند، او معتقد است؛ همین افسانۀ بزرگ، در اتصال رودوار خود، زندگی انسان را پهناور کرده است تا انسان از مرحله خور و خواب درگذرد و پشت دیوار سربی‌رنگ پوچی و ملالت متوقف نماند و امروز خود را بر پایه آموخته‌های دیروز، سامان آگاهانه‌تری دهد.

 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • ماجرای کشف جسد بازپرس ویژه مبارزه با زمین خواری
  • شاعری که مایه افتخار ایرانیان است
  • حضور فارسی‌ها در نمایشگاه اکسپو ۲۰۲۴ ایران
  • «شیخ اجلّ» یکی از چهار عنصر ادبی ایران است
  • تفاهم‌نامۀ همکاری دانشگاه سلمان فارسی کازرون و انجمن علمی تحقیق و تصحیح نسخه‌های خطی ایران امضا شد
  • گسترش همکاری‌های فرهنگی با فعال شدن خانه‌های فرهنگ ایران در پاکستان
  • 6 خانه فرهنگی ایران در پاکستان فعال می‌شود
  • وزیر فرهنگ: ۶ خانه فرهنگی ایران در پاکستان فعال می‌شود
  • ۶ خانه فرهنگی ایران در پاکستان فعال می‌شود
  • تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن